چند سال پیش، شبکههای تلویزیون که البته چندتایی هم بیشتر نبودند، پر بود از مسابقههای جورواجور؛ یکی مسابقه صخره نوردی نشان میداد و آن دیگری مسابقه بیست سوالی.
مسابقه محله هم بود؛ دوربین را میگرفتند میبردند به یک شهرستانی یا روستایی و بچههای آنجا یا شیرین کاری میکردند، یا از روی مانع میپریدند یا هرچه که به مذاق بچه خوش بیاید.
برای شرکت در مسابقهها هم آگهی میدادند یا همان گروه سازنده، اول کار را با اشخاص خاص شروع میکرد و در ادامه بقیه مردم هم میتوانستند در مسابقه شرکت کنند.
مسابقهها اما جز آنها که بیست سوالی بودند، بیشتر محض پرکردن آنتن ساخته میشدند و اوقات فراغت مردم و البته جز آنها هم که در مسابقه شرکت کرده بودند، کسی مشارکتی در این برنامهها نداشت. مردم تنها یکی دو ساعتی را مینشستند پای تلویزیون یا پاسخ دادن دیگران به سؤالات مجری و روشن و خاموش شدن چراغ میزشان را مشاهده میکردند یا افتادن شرکت کنندهای را درون استخر آب!
مسابقهها البته به مرور پیشرفتهتر شد؛ مردم میتوانستند تیمی در مسابقه شرکت کنند یا همراه خانوادهشان باشند.
بعدترها حتی از شرکت کنندگان درون سالن یا استودیو مسابقه هم میخواستند در مسابقه مشارکت داشته باشند. دستی بزنند، هورایی بکشند، حتی تقلب برسانند! یا گاهی آنها هم در مسابقهای مجزا شرکت داده میشدند.
حالا چندسالی است که رویکرد مسابقهها اندکی تغییر کرده، مسابقهها شدهاند مستندمسابقه؛ مثل مستندمسابقه «فرمانده» یا «خانه ما».
مستندمسابقه هایی که وجه بارزشان مشارکت است؛ مشارکت گروه دوستان یا اعضای یک خانواده برای انجام یا به فرجام رساندن یک کار. برنامههایی که طی آن، این گروه دوستان یا اعضای خانواده، هم در مسابقه شرکت کرده، هم گروه سازنده از لحظه ورودشان به برنامه تا خروج و خداحافظیشان، مستند تهیه میکنند.
در مستند مسابقه «خانه ما» که تاکنون دو سری از آن ساخته شده، گروه سازنده با چند خانواده همراه میشوند و پا به پای آنها، از نحوه و میزان هزینهها و مخارج یکماه شان که البته از قبل مشخص شده، تصویربرداری میکنند.
مسابقه درواقع همین نحوه و میزان هزینههای یک ماه درون یک خانواده است؛ گروه سازنده در سناریوی از پیش تعیین شده، چالشها و بحرانهای اقتصادی هم پیش بینی کرده تا بتواند فضایی کاملاً رقابتی میان این خانوادهها ایجاد کند.
گروه مستندساز هم هرلحظه و همه جا با این خانواده است تا ببیند کدام یک میتوانند بحرانشان را به بهترین شکل ممکن سپری کنند. بحرانهایی که گاه نقش مادر خانواده و گاهی بچهها در آنها بسیار پررنگ است.
هر خانواده الگوی مصرف خود را دارد؛ اما باید بتواند به الگوی مصرف بهینه در جریان و پایان مسابقه دست پیدا کند. آن وقت است که میتوانند برابر هزینهای که برای اجرای مسابقه به آنها داده شده، جایزه دریافت کنند.
این که بچهها یاد میگیرند الگوی مصرفشان را اصلاح و در هزینه کردهایشان به پدر و مادر توجه و کمک کنند، مزیت اصلی برگزاری اینگونه مسابقههاست و چون از تمام این یکماه تصویر و مستند تهیه میشود، خودبه خود خانوادهها و به ویژه بچهها میآموزند بتوانند در برابر همه چیز مسوول و پاسخگو باشند.
سری نخست این مسابقه در تهران و با مشارکت سه خانواده 4 نفره برگزار شد؛ مسابقهای که به زودی مخاطبان خود را پیدا کرد و باعث شد مردم شهرهای دیگر نیز تقاضای برگزاری این مسابقه را در شهر خود داشته باشند.
برای همین هم بود که دوربین خانه ما برای سری دوم به اصفهان رفت و این بار با اندکی تغییر در مدل کاری خود، خانوادههای 5 نفره را برگزید؛ چراکه سازندگان برنامه متوجه شدند آنچه بیشتر باعث تغییر الگوی مصرف و هزینه فایده خانوادهها میشود، نقش بچهها در میزان مصرف است.
از آنجا که الگوی مصرف بهینه در میان بعضی مردم شهرها خودبه خود جریان دارد و اصفهانیها در این مسیر از دیگران جلوترند، مشاهده نحوه هزینه کرد درآمد در میان آنها قطعاً به تغییر الگوی مصرف در دیگر شهرها هم کمک خواهد کرد.
حال باید دید سازندگان خانه ما در سری سوم آن که در حال نمایش است، چه انتخاب هایی کردهاند و چه راههایی را برای حفظ مخاطبان قدیم و جذب مخاطب جدید به کار بستهاند.
منبع: صبح نو
برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه ما بپیوندید: