همه ما آدم ها دوست داریم که هر چیزی که به نوعی به ما مرتبط می شود، از پدر و مادر گرفته تا همسر و فرزند، دوست و همسایه و همکار و … مطابق میل ما رفتار کنند. مثلا دلمان می خواهد که فرزندمان در امور مربوط به درس و زندگی اش موفق عمل کند، یا همسرمان در موقعیت های مختلف، ما را مورد حمایت عاطفی و محبت آمیز قرار دهد. اما درعین حال، همیشه هم دور گردون بر مراد ما نمی گردد!
خیلی پیش می آید که در زندگی خود با موقعیت هایی مواجه شویم که تحملشان برایمان دشوار است. مثلا در محیط کار، با همکار یا مدیر یا زیردستی مواجه می شویم که با رفتارهایش یا اشتباهات حرفه ایش به اصطلاح روی اعصابمان راه می رود؛ یا در مقام پدر و مادر، ممکن است فرزندمان با رفتارهای ناخوشایند با روح و روانمان بازی کند یا توانایی هایش در حدی نباشد که از او توقع داریم و خیلی اوقات ناامیدمان کند. یا ممکن است همسرمان در یک موقعیت خاص، کمتر از حد انتظارمان ظاهر شود و هزاران مثال دیگر که احتمالا تجربه های ناخوشایندی را به یادتان می آورد.
عملکرد شما در چنین موقعیت هایی چیست؟ در هنگام وقوع چنین اتفاقات ناراحت کننده ای چه واکنشی نشان می دهید؟ عصبی می شوید و مقابله به مثل می کنید؟ یا رفتار دیگری را در پیش می گیرید؟
در افسانه های یونان باستان نقل شده که مجسمه ساز چیره دستی به نام پیگمالیون، از اهالی قبرس، بسیار از زنان بیزار بود، طوری که با خودش عهد کرده بود هرگز ازدواج نکند. یک روز پیگمالیون تصمیم گرفت مجسمه زنی را بسازد. با وجود تنفرش از زنان، تمام هنرش را به کار گرفت و مجسمه ای به نام گالاتا ساخت که بسیار هنرمندانه و زیبا بود. چیزی نگذشت که استاد مجسمه ساز، دلباخته ساخته بی نظیر خود شد و این عشق، آن قدر عمیق و ریشه دار شد که سرانجام بر آن مجسمه بیجان تاثیری شگرف گذاشت او را به زنی واقعی مبدل نمود که در نهایت پیگمالیون با او ازدواج کرد.
امروزه اثر پیگمالیون (Pygmalion Effect)، نه فقط یک افسانه، بلکه یک اصطلاح علمی در روان شناسی و مدیریت به شمار می رود. اثر پیگمالیون می گوید که افراد نسبت به سطح انتظارات و باورهای دیگران، واکنشهای مستقیم نشان میدهند. برای نمونه اگر معلمی براین باور باشد که بچهای کندذهن است، خود بچه هم باور میکند و واقعا دیر یاد میگیرد در عین حال عکس این موضوع نیز صادق است و اگر از کسی انتظارات مثبتی برود، او تلاش خود را برای دستیافتن به چنین انتظاری بیشتر می کند.
این نظریه در روابط سازمانی هم کاملا قابل استفاده است. مثلا در سازمان ها و ادارات اگر مدیران همیشه کارمندانشان را باور داشته باشند و از آنان انتظار موفقیت را داشته باشند؛ در چنین وضعیتی، کارمندان این باور را احساس کرده و مهارت ها و توانایی هایشان را نشان برای حصول نتایج بهتر به خوبی به کار می گیرند.
در خصوص روابط فردی هم همین اصل صادق است. اگر شما با دیدگاهی مثبت با اطرافیانتان مواجه شوید، در اغلب موارد، طرف مقابل، حتی در موقعیت های بحرانی هم واکنش مثبت نشان خواهد داد.
مثلا فرض کنید موقعیتی را که همسرتان عصبی است و با شما با ادبیات ناخوشایندی صحبت می کند، اگر شما همه عیب و ایرادهای همسرتان در آن لحظه جلوی نظرتان مجسم شود و با نگاهی خصمانه، مقابله به مثل کنید، عاقبت کار احتمالا یک جنجال تمام عیار خواهد بود، اما تصور کنید که از درون، خود را کاملا آرام نگه دارید و به یاد بیاورید که طرف دعوا همسرتان است با تمام خوبی هایش و فکر کنید که شاید مشکلی در طول روز برایش پیش آمده که چنین رفتاری با شما دارد و کاملا از در همدلی و آرامش وارد گفت و گو و درک متقابل شوید؛ به احتمال بسیار زیاد، نتیجه بحث، آتش بس و آرامش خواهد بود.
در مورد فرزندان هم همین اصل برقرار است. تصور کنید که مشغول تمرین ریاضی با فرزندتان هستید. اگر حتی در پستوی ذهنتان فکر کنید که چقدر این بچه، کندذهن و خنگ است، یقین بدانید که این حس و انرژی منفی به فرزندتان منتقل می شود، حتی اگر آن را به زبان نیاورید! اما اگر نگاهتان مثبت باشد و به فرزندتان باور داشته باشید، او هم این نگاه مثبت را عمیقا درک خواهد کرد و تمام تلاشش را به کار می گیرد تا این انتظار مثبت شما را برآورده سازد.
چنین رویکردی در ادبیات و آموزه های دینی ما هم بسیار ریشه دار است. داستان مشهوری درباره حضرت سیدالشهدا (ع) نقل شده که مردی از اهالی شام به نام عصام بن مصطلق وارد مدینه شده و با ایشان دیدار می کند. عصام به دلیل تبلیغات منفی معاویه بر علیه آل علی (ع)، برخوردی بسیار توهین آمیز با امام دارد و شروع به دشنام دادن به ایشان و پدرشان می کند.
برخورد امام حسین (ع) بسیار آموزنده است. ایشان با آرامش سخن می گوید و عصام را هم به آرامش فرامی خواند. سپس می فرماید: خداوند ما و تو را رحمت کند! نیاز و مشکل خویش را بازگوى که ان شاء الله مرا از آنچه مى پندارى، برتر خواهى یافت!
تاثیری که این رفتار بر مرد شامی می گذارد، شگفت آور است. او کاملا تحت تاثیر بزرگ منشی امام قرار می گیرد. عصام می گوید: زمین فراخ بر من تنگ شد آن قدر که دلم می خواست مرا در خود فرو ببرد! آن گاه به آرامى و با شرمندگی در حالى که در روى زمین از او و پدرش کسى نزد من محبوب تر نبود، از حضورش مرخص شدم… .
چنین ادبیات و مواجهه ای تنها از یک نگاه مثبت و خیرخواهانه برمی آید. این که حتی در چنین موقعیتی، امام حسین (ع) از توهین های مرد شامی برآشفته نمی شود و با آرامش و مهربانی با او برخورد می کند، تاثیری آنچنان عمیق دارد که همه باورهای او را که تا چند دقیقه قبل، نگاهی خصمانه به امام داشت، به هم می ریزد به طوری که واکنشی آرام و مطابق با رفتار و رویکرد امام انجام می دهد.
در آستانه روز و هفته معلم هستیم و بیراه نیست که بر اهمیت نگاه معلم بر دانش آموزان و تاثیری که دانش آموزان از نوع دیدگاه آموزگارشان نسبت به خود می گیرند، تاکید کنیم. اثر پیگمالیون نشان می دهد که رفتار و منش معلم در مواجهه با دانش آموزانش چه تاثیرات شگرفی در مسیر آموزشی و پرورشی آنها دارد و براساس این تاثیر، تا چه حد می تواند آینده آنها را به سمت و سوی مثبت یا منفی سوق دهد.
این اصل روانشناسی می تواند تاثیری بسیار مثبت بر روابط فردی و عاطفی و حتی حرفه ای همه افراد داشته باشد. دفعه بعد که با چنین موقعیت های چالش برانگیز و ناخوشایندی مواجه شدید، حتما این راهکار را (البته با رویکرد مثبت) امتحان کنید. مطمئن باشید که به مرور، شاهد نتایج شگفت انگیزی در روابط خانوادگی و دوستانه و کاری خود خواهید بود.
برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه ما بپیوندید: