برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه ما بپیوندید:
این روزها، خیلی عجیب هستند، شب می خوابیم و صبح که از خواب بیدار می شویم، به قول اهل فن، فقیرتر شده ایم! این مساله، ما آدم های طبقه متوسط را بدجوری می ترساند! ترس از این که دیگر نتوانیم خیلی از خواسته ها و حتی نیازهایمان را برآورده کنیم!
بسیاری از ما نه اهل دلالی و خرید و فروش طلا و ارز هستیم، نه پولش را داریم و نه دلمان راضی می شود که وارد این بازی ها شویم و و به جیب و زندگی بقیه مردم کشورمان صدمه وارد کنیم! یک درآمد ثابت داریم و دیگر هیچ…!
در چنین اوضاع و احوالی، واقعا چه باید کرد؟ روال زندگی و مدیریت مخارجمان چطور باید تنظیم و برنامه ریزی شود؟
در ادامه، یادداشتی از وب سایت «از زندگی و جامعه» را می خوانید که نگاه یکی از آدم های همین طبقه متوسط به زندگی و برنامه ای است که برای ایام ریاضت اقتصادی خودش تنظیم کرده است:
من هم مثل خیلی از مردم دیگر نگرانم. وضعیتِ زندگی به شکل واضحی تغییر کرده است و هیچ چشمانداز روشنی دستکم در کوتاهمدت به نظر نمیرسد. من حقوق ثابتی دارم و بنابراین مثل بسیاری دیگر مجبورم زندگیم را کوچک تر کنم، چیزهایی را حذف کنم و رویههایی را تغییر دهم. من مسئولیت یک بچه را هم دارم. یک پسر نُه ساله که نمیخواهم فشار اضطراب این عدمقطعیت را تحمل کند در عینحالی که باید متوجهش کنم برخی چیزها در زندگی ما تغییر کرده است.
این است که امروز صبح یک ساعت زودتر بیدار شدم و یک بسته ریاضت اقتصادی برای شش ماه آینده نوشتم، پسرم هم نشسته کنار من و در حالیکه صبحانه میخورد با من همفکری میکند. صبحانهای که میخورد اولین چیزی است که در ماه آینده تغییر خواهد کرد: دیگر کورنفِلِکس نخواهیم خرید.
اول فکر کردم که باید چیزهایی را در عادات هر روزهام تغییر دهم، به شوخی به اینها میگویم «جهتگیریهای راهبردی» برنامه ریاضت اقتصادی:
۱- خرت و پرت و شلخته خرید کردن را حذف کنم. این عادت را زیاد دارم که در مترو یا در بازار دستفروشها چیزهای کوچک و بزرگی میخرم که واقعا به آنها نیازی ندارم، اما خریدشان خوشحالم میکند.
۲- فقط با لیستِ خریدِ مشخص به فروشگاه خواهم رفت و جز لیست چیزی دیگری نخواهم خرید. لیست را در طول هفته آماده میکنم و فقط آخر هرهفته خرید میکنم.
۳- هر خدمات یا کالایی که در داخل خانه انجام دادن یا درستکردنش برایم ممکن است از بیرون نمیخرم مثل مربا پختن یا شستن و اتو کردن لباسها.
۴- خرج روزانهام را در یک فایل اکسل نگه میدارم برای اینکه هم الگوی خرج کردنم مشخصتر شود و هم بتوانم کنترل داشته باشم.
۵- در مصرف انرژی (آب و برق و گاز) بیشتر از قبل صرفهجویی خواهم کرد. مثلا با پسرم توافق کردم که روی یک میز کار کنیم که بتوانیم یک چراغ روشن کنیم.
در خرید این خوراکیها باید تغییرات بدهم:
میوهها: اغلب یکجا و از چند مدل میوه خرید میکنم، همین باعث میشود که همیشه بخشی از میوهها خورده نشوند یا قبل از مصرف خراب شوند؛ «عادتِ بدِ خرید» را باید تغییر دهم، علاوه بر این باید تنوع را هم پایین بیاورم. یک یا دو نوع میوه برای هر هفته و به میزان مصرف همان هفته. مثلا ۵ نارنگی و دو موز برای پسرم در یک هفته.
سبزیها: سبزیها را متنوعتر خرید کنم و برنامه بگذارم که بتوانم آشپزیهای متنوعتری با آنها انجام دهم. اگر خرید، بیشتر از مصرف یک هفته است مابقی را در فریزر نگه دارم که خراب نشوند
گوشت و مرغ: برای پسرم میخرم. بستههای خیلی کوچکتری داخل فریزر خواهم گذاشت. دو وعده مرغ و یک وعده گوشت قرمز در هفته به اندازهای که او بخورد. ماهی اگر وُسعَم در پایانِ ماه رسید میخرم اگر نه یک ماه در میان سعی میکنم بخرم.
قهوه: قهوهای که میخورم خیلی گران شده؛ باید از قهوه خیلی ارزانتری استفاده کنم. باید روشهایی پیدا کنم که مَزه قهوه جدید توی ذوقم نزند، مثل قاطی کردن با شیر… .
اما از سبد خوراکیها چیزهایی هست که تغییر نمیکند:
لبنیات: ماست و شیر و پنیر (خامه و کره تقریبا هیچوقت در سبد ما نبوده).
سبزیجات: هویج، بادمجان، کدو، خیار، گوجه، کاهو، سبزی خوردن (شاید ترهفرنگی یا پاپریکا را حذف کنم).
نان: سنگک و بربری و نانِ تُست، کرواسان و گاتا (پسرم این دو تا را به عنوان میانوعده به مدرسه میبرد)
و چیزهایی هست که باید بهطور کامل حذف کنم تا اینجا اینها به ذهنم میرسد که قابل حذف شدن هستند:
شکلات: قبلا همیشه گنجینهای از شکلات داشتیم که باید حذف کنم، آخرین بار با پولی که گنجینه را پر میکردیم فقط یکی دو بسته شکلات توانستیم بخریم.
نکته: همچنان امیدوارم که گاهی هدیه بگیرم!
کورنفِلِکس و گرانول: حذف میشود. آخرین باری که خرید کردیم حتی در فروشگاه موجود هم نبود.
شیرینی: مصرف زیادی نداریم ولی ماهی یک بار یا دوبار میخریدیم، از این به بعد حذف خواهم کرد.
آبمیوههای بستهبندی شده: معمولا دو مدل آبمیوه در یخچال داشتیم، البته مصرفکننده خیلی پر و پا قرص نبودیم ولی جزو سبد خرید بود بهخصوص در تابستانها. میتوانیم با عرقیجات سنتی جایگزین کنیم، قیمت آنها را چک نکردهام.
انواع پنیر: صرفنظر کردن از پنیر – بهجز پنیر سفید صبحانه- برای من خیلی سخت است ولی بهنظرم جزو چیزهایی است که میتوانم از سبد خرید حذف کنم. شاید اگر از بودجه خرید آخر ماه چیزی باقی ماند بتوانم به خودم جایزه بدهم.
انواع سُس: در یخچال ما همیشه پنج یا شش نوع سس مختلف موجود است، اغلب نیمه مصرف میشوند و مابقی را به دلیل گذشتن تاریخ مصرف دور میریزیم. شاید برای سلامتی هم بهتر باشد که جز یکی دو مدل که روزمره برای سالاد استفاده میکنیم بقیه را حذف کنیم.
آجیل: مطمئن نیستم ولی شاید حذف کنم، آخرین باری که گردو خریدم، برق سهفاز از سرم پرید!!
انواع دِسِر و ماستهای ترکیبی.
نکته: شاید یاد بگیرم و در خانه درست کنم.
گرچه به نظرم در نهایت، همه این تغییرات بخشی از سبک زندگی است که تغییر میکند اما برخی تغییرات را جداگانه زیر تغییرات سبک زندگی نوشتهام، چیزهایی است که در روال روزمره زندگی ناچارم تغییر بدهم:
لباس: امشب یک نگاه خریدارانه به کمد لباسها کردم با یک تخمین مناسب تا دو سال دیگر نیاز به خرید جدی لباس ندارم با همینها و کمی تعمیر و دوخت و دوز میتوانم پاییز و زمستان را سر کنم. خریدِ لباس، هر لباسی از جوراب و لباس خانه تا مانتو و پالتو و خردهریزهای دیگر مطلقا حذف میشود.
برای بچه ولی چنین اطمینانی وجود ندارد. نهایت با این لباسها بتوانیم تا بهار ۹۸ سر کنیم. دو برند ایرانی پیدا کردهام در لالهزار که قیمتهای مناسبی داشتند اما طرح و رنگشان خیلی خوب نبود، ناچار کمی باید توی سر سلیقه بزنم!!
کفش: شاید نیاز به یک جفت کفش برای زمستان داشته باشم؛ بستگی دارد چقدر برف و باران بیاید. شایدهم بیخرید کفش سر کردیم.
وسایل خانه: هیچ احتیاجی ندارم ولی علایقی دارم برای آشپزی حرفهایتر که فعلا نادیده میگیرم. به این ترتیب پا گذاشتن در مغازههای پلاسکویی یا دیدزدن دیجیکالا ممنوع است. (اصلا دیجیکالا را از روی گوشی پاک میکنم)!!
مهمانی: خیلی اهل معاشرتهای پرتعداد و با تناوب بالا نیستم. جمعهای کوچک را باید خلاصهتر و مختصرتر کنم. شاید پیشنهاد کنم که هربار کسی بخشی از خوراکیها را تقبل کند. خرج اضافه برای رنگین کردن بیش از اندازه یک دورهمی نخواهم کرد.
سینما و تئاتر و کنسرت: هفتهای یک بار با بچه سینما میرفتیم. تغییر میدهم به دو هفتهای یک بار. تئاترهای خیلی توصیه شده را خواهم دید (ماهی یک اجرا اگر بود) کنسرت هم که سالهاست اساسا چیزی نبوده که دلم بخواهد ببینم.
رستوران: همان هفتهای یک بار بود که سینما میرفتیم. تغییر میدهم به دو هفته یک بار و یا شاید کمتر. سینما را بدون غذای شب خواهیم رفت.
کافه: کافه محل کار کردنِ من بوده است. هنوز هم ناچارم گاهی برای کار کردن بروم اما تلاش میکنم که هرچه بیشتر در خانه کار کنم و کمتر برای کافه هزینه کنم، اگر مجبور شدم به یک قهوه ساده قناعت میکنم.
آرایشگاه: هر سه هفته آرایشگاه میروم؛ تغییر میدهم به هر پنج هفته.
اسنپ: حذف خواهم کرد! مگر درشرایط اضطراری. تا امروز خیلی دست و دلبازانه استفاده میکردم؛ از این به بعد نخواهم کرد. پیاده، مترو، ماشین شخصی در صورت امکان.
اینترنت: دراستفاده از اینترنت موبایل به یک بسته ده تومنی در هفته اکتفا خواهم کرد، دیتای موبایل را مگر به ضرورت استفاده قطع خواهم کرد.
و آخر اینکه…
واقعیت این است که لیست بالا غمگینم میکند، به نظرم انصاف نیست که من و پسرم ناچار باشیم چیزهایی که دوست داریم و واقعا خیلی هم زیاد نیستند را از زندگیمان حذف کنیم. من از ۱۸ سالگی کار کردهام و از کارکردن هراسی ندارم اما انگار هرچقدر هم که کار میکنم ته جیبم سوراخ است. یک موج تورم همه را با خود میبرد اما چارهای هم ندارم، داشتن برنامهای برای اینکه بتوانیم تاب بیاوریم کمی از اضطرابم کم میکند… .
برگرفته از وبسایت «از زندگی و جامعه»
برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه ما بپیوندید:
یعنی ملت ما در هر زمینه ای باید ابراز وجود کنند و طرف مقابل رو به هر شکلی بیشعور جلوه بدن…
خواهرا برادرا بدون قضاوت فقط ایده بگیرید از این نوشته… اگر تونستید؟!!!!!!
اینها همش چرندیاته که نوشتید ماها سبک ولخرج کردن نداریم مجرد باشه و شاغل پول شارژی تو جیبشون نمیمونه یا دو نفر دیگه بدتر بچه دار باشند فرقی نمیکنه همه مجبورند برای تهیه هرچیزی مثل جهیزیه خرید خونه ماشین وام بگیرند یا حتی رفتن به یه مسافرت تا مشهد ،،،
وقتی مثلا بعد از کسر قسط وامها باقیمانده اش صد هزارتومن یا دویست تومن باقی مانده این اراجیف رو پشت سرهم گذاشتی که فلان چیز رو حذف کنیم که حتی بعضیهامون اسمش رو هم نشنیدیم که چی خواه ناخواه همه چی حذف میشه حالا مردم فرانسه نگرانند خرید هفتگی خاویارشون کاهش پیدا بکنه به گوشت گوسفندی!! و حالا ایرانیها باید ماهی گوشت گردو مرغ میوه رو حذف کنند … در کشور مون با این همه ثروت چرا به مردم میگید باید توقعاتشون رو تا حد نخریدن ماهی تا دوماه بعد کاهش بدن یا تا یک سال یا دوسال شرم آوره …
مطلب جالبی بود
ولی کمی دور از زندگی واقعی بسیاری از مردم.
چون بعضی از این چیزایی که اونجا نوشته، ما اصلا نمیتونیم مصرف کنیم که بخوایم کنارش بذاریم.
از بیماری ها و هزینه های پیش بینی نشده حرفی نزده بود.
راستی در مورد اپلیکیشن خانه ما
خیلی عالیه
فقط ای کاش یه بخش مخصوص واسه پس انداز هم داشت
این لیست خرید حداقل 6میلیون حقوق میخواد اخه کی ایقد حقوق میگیره؟
ما واقعا این چیزهایی که شما تازه حذف کردین از اول نداشتیم. مثلا هفته ای سینما رفتن و کورن فلکس خوردن و همیشه شکلات خریدن.
به نظر میرسه نویسنده از زندگی مرفه میخواد زندگی ساده رو تجربه کنه. ما که زندگیمون ساده بوده و هست تکلیف چیه؟! باید حتی ضروریات رو هم حذف کنیم. مثلا گوشت قرمز رو حذف کردیم و گوشت بوقلمون جایگزین کردیم.
سلام من پسر یه کاگر ساده هستم که حقوق ثابتی هم نداره.خیلی از این چیزها رو تو زندگیم نداشتم الان هم که ۱۹سالمه و شاغل شدم هم ندارم،نمیخوام جو رو مسموم کنم و ناامیدی القا کنم ولی زندگیه دیگه کاریش نمیشه کرد.
فقط دلم گرمه به حرف های حضرت آقا که به آینده امیدوار هستند و میگن درست میشه.
بدرد ما که نخورد .ایشون وضعشون خیلی خوب بوده… چیزهایی که ایشون حذف کرده ما خیلی وقته حذف کردیم بازم تو خرجمون موندیم
من اپلیکیشن رو نصب کردم و شروع کردم به ثبت درآمد و هزینه ها هنوز درموردش نمیتونم نظر بدم اما سوالی که دارم توی اپلیکیشن بخشی پیدا نکردم که مربوط بشه به پس انداز کردن یا برگشت وجه یعنی باید مستقیم بری هزینه رو حذف کنی درصورتی که اینکه بدونی چی خریدی و بعد مبلغ برگشت زدی برام مهم هست
مورد دیگه قرض و و بدهی هست
مثلا من پولی قرض دادم و بعد برگشته رو ترجیح میدم به همین اسم ثبت کنم نه اینکه توی بخش هزینه یا درآمد بیارم. یا اگر پولی پس انداز میشه بخش پس انداز رو جدای از اینها داشته باشم . ایا همچین امکانی هست و من ندیدم یا کلا نیست ؟
ترجمه بد بوده و ویرایش صورت نگرفته
به نظر میرسه مقاله ترجمه بوده و یادش رفته همه ی کلمات را تغییر بده و به بعضی کلمات تابلوتر اکتفا کرده
اینایی که گفتی ما اصلا نداشتیم که بخواهیم حذف کنیم
سلام
من قبلاً شاغل بودم و از وقتی ازدواج کردم خانه دار هستم
واقعا از مطالب تون خوشم اومد
در واقعیت من بیماری آرتروز دارم و تقریبا ماهانه ۴۰۰هزارتومن خرج دکتر و دارو میشه
در واقعیت شوهرم مجبور هست که ماهانه یه نیم سکه مهریه همسر سابقش رو بده
در واقعیت مامستاجریم و شوهرم دوتا پسربچه مدرسه ای داره
من۳۵سال دارم و نگران زمانی که باید جراحی کنم…