از زمانی که پول، وارد معادلات روزانه بشر شده، همواره یکی از دغدغه های ذهنی و درگیری های عملی در زندگی انسان ها بوده است. موضوع انشای تکراری «علم، بهتر است یا ثروت؟» گواهی بر این مدعاست!!! اما خارج از شوخی، ماهیت پول، واقعا چیست؟ چرا اینقدر می تواند برای انسان ها مهم و جذاب باشد؟
بسیاری از آدم ها، سال های زیادی از عمر خود را صرف جمع کردن این موجود عجیب می کنند. آن قدر در گوش بسیاری از ما در مدح پول و ذمّ بی پولی گفته اند که الان اگر از بچه های 5-6 ساله هم بپرسی که می خواهند چه کاره شوند؟ جواب هایی می دهند که معلوم است آخر و عاقبت شغلی خود را جوری برانداز کرده اند که پول و پله ی حسابی به جیب بزنند!
چرا این طور است؟ واقعا تا به حال شده که فکر کنید اصلا این موجود عجیب و جذابی که من صبح تا شب، دنبالش می دوم، دقیقا چیست و از کجا آمده است؟
تعاریف مختلف و متنوعی در مورد پول و کارکردهای آن وجود دارد. ابتدا با هم نگاهی به تاریخچه پول و این که پول از کجا آمده، خواهیم انداخت و در مطالب بعدی، به ماهیت پول خواهیم پرداخت.
پولیس، پولی بود که با مس ساخته میشد. بعضی از علمای زبان شناسی میگویند کلمه پولس در آغاز در فنیقیه وضع شد و از آنجا به کشورهای دیگر سرایت کرد و کلمه فلوس که هنوز در برخی از کشورهای خاور نزدیک و خاورمیانه مصطلح است همین پولس است و کلمه پول که در زبان فارسی امروزی، متداول است از ریشه پولوس گرفته شده است و برخلاف تصور بعضی، از ریشه فولاد نیست.
در گذشته های دور، انسان باید به صورت مستقل و با تلاش فردی و به روش آذوقه جویی، برای تامین نیازهای خود اقدام می کرد، مثلا با شکار یا چیدن میوه ها و سبزی ها و … ولی با گذشت زمان، انسان های اولیه هم فقط به داشته ها و یافته هایشان قناعت نمی کردند و گاهی از راه زور و درگیری و جنگ، اموال دیگری را تصرف می کردند و اگر به هر دلیلی برایشان میسر نبود، با روش تهاتر یا معاوضه کالا با کالا، نیازهای خود را برآورده می کردند. در این گونه داد و ستدهای اولیه (که زمان آن به قرن ها پیش از میلاد مسیح برمی گردد) معاوضه دو کالا با هم بدون تعیین ارزش و معیاری برای سنجش انجام میپذیرفت، اما این شیوه، مشکلات و چالش هایی برای دو طرف معامله ایجاد می کرد:
برای درک بهتر این مشکلات فرض کنید شما به یک کیلو گندم احتیاج دارید و یک گوسفند هم دارید که قصد تهاتر آن را دارید. از طرفی همسایه شما یک کیلو گندم اضافی دارد و اتفاقا به گوشت گوسفند شما هم احتیاج دارد. شما باید تنها معادل یک کیلوگرم گندم، به طرف مقابل، گوشت گوسفند بدهید و فرض می کنیم که یک کیلوگرم گندم به اندازه یک پنجم گوسفند شما میارزد، تازه این در صورتی است که همسایه شما این ارزش گذاری را بپذیرد!
بنابراین باید گوسفند خود را به 5 قسمت مساوی تقسیم کنید و یک قسمت را به همسایه بدهید و گندم بگیرید! حال با 4 قسمت دیگر گوسفند چه باید بکنید؟ از کجا معلوم که در مبادلات بعدی هم دیگران از شما گوشت گوسفند طلب کنند؟! این 4 قسمت از گوسفند را باید کجا نگهداری کنید که فاسد نشود؟! (توجه دارید که هنوز یخچال و فریزر اختراع نشده!) اگر کسی در ازای معامله ای از شما گوسفند نخواهد و فرضاً برنج بخواهد، شما ابتدا باید دنبال شخص ثالثی بگردید که برنج دارد و به گوسفند احتیاج دارد. بعد برنج را دریافت کنید و با طرف مقابل مبادله کنید! ماجرا خیلی سخت و پیچیده شد، نه؟!
تازه در صورتی که یک طرف می خواست به جای کالا، خدمتی را ارائه دهد و تبادل کند، کار بسیار سخت تر بود چرا که ارزش گذاری خدمت در مقابل کالا، به این آسانی ها نیست.
همه این مسایل باعث شدند که بشر نیاز به واسطه ای برای معاملات خود احساس کند که بیانگر ارزش مبادلهای صرف است و در نگاه عامه هم ارزشمند باشد و قدرت خرید کلی برای دارنده آن ایجاد کند و بتوان ارزش مورد نظر را در آن ذخیره نمود و در آینده استفاده کرد. اینجا بود که پای پول کالایی به تبادلات انسان ها باز شد.
پول کالایی (commodity money) نوعی از کالا بود که به عنوان نوعی ارزش قابل مبادله کار میکرد؛ مثلاً مستعمرات آمریکایی در قرن های ۱۷ و ۱۸ ام بعد از میلاد از پوست سگ آبی و ذرت خشک شده در معاملات استفاده میکردند.
در این حالت، کالاهای مورد استفاده برای معامله ویژگیهای مشخصی دارند:
در مناطقی از دنیا این نقش بر عهده فلزات ارزشمندی همچون آهن، طلا و نقره بود، و در جایی دیگر، کالایی مثل نمک! مثلا در دوران روم باستان، نمک به قدری کمیاب و ارزشمند بوده که سربازان رومی به عنوان حقوق، نمک دریافت می کردهاند.
شاید شما هم شنیده باشید یا در بعضی فیلم های سینمایی دیده باشید که در برخی از زندانهای جنگ جهانی و جاهایی که ورود و خروج کالا سخت و ملاقات با زندانیان عملاً غیر ممکن بود، «سیگار» به پول رایج تبدیل شد. افراد حاضر میشدند به یکدیگر کمک کنند و کارهای یکدیگر را انجام دهند و در مقابل، چند نخ سیگار را که به روش های غیرقانونی وارد مجموعه شده، به دست بیاورند. در واقع افراد در ابتدا سیگار را میگرفتند که آن را مصرف کنند، اما کم کم به چنان کالای گرانبهایی تبدیل میشد که سیگاریها هم آن را ذخیره میکردند تا در مواقع ضروری، خدمات و کالاهای مورد نیاز خود را با آن خریداری کنند. غیرسیگاریها هم، در ازاء کارهایی که برای دیگران انجام میدادند، سیگار طلب میکردند! چون میدانستند که هر نخ سیگار، سرمایهای است که بعداً با آن میتوان فرصتها و خدمات دیگر را خریداری کرد. این همان مفهوم پول کالایی است!
در طول تاریخ، طلا و نقره، در بین جوامع مختلف نقش پول کالایی را ایفا می کردند. نکته مهم و جالب توجه این است که طلا و فلزات ارزشمند، تنها به دلیل زیبایی یا کمیاب بودن، نقش ذخیره ارزش را ایفا نمیکنند؛ بلکه موارد استفاده این فلزات است که آن را ارزشمند و مورد پذیرش عموم جامعه قرار میدهد. به عنوان مثال در عصر آهن (حدوداً سه هزار سال پیش)، بشر از آهن برای ساخت سلاح و ابزار استفاده میکرد که همین باعث ارزشمندی آن شد. اما طلا بسیار پیشتر از آهن محبوب مردم بود. نمونه زیورآلات تزئینی ساخته شده از طلا که بیش از چهار هزار سال قدمت دارند، هم اکنون در موزه های جهان فراوان است. طلا ویژگی ها و مزایای بسیاری دارد که آن را به کالایی ارزشمند بدل می سازد:
طلا، میل ترکیبی بسیار کمی دارد و در طبیعت به صورت خالص یا نزدیک به خالص یافت میشود.
طلا زنگ نمیزند و چهره آن پس از سال ها، مانند روز نخست باقی میماند.
طلا در مقابل بسیاری از اسیدها و بازها مقاومت بالایی دارد.
طلا، چکشخوار است و انسان میتوانسته به سادگی آن را تغییر شکل دهد.
همین نکات باعث شد که انسانها در نخستین دورههای رواج پول کالایی (Commodity Money)، طلا را به عنوان یکی از گزینههای خود برگزیدند.
بسیاری بر این باور هستند که اولین بار پول به صورت سکه، در لیدیه در ساحل شرقی ترکیه کنونی مورد استفاده قرار گرفته است. در حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد، لیدی ها اولین تمدنی بودند که سکه ضرب کردند. سایر کشورها پس از آن، شروع به ضرب سکههای مخصوص به خود با میزان ارزشی مشخص کردند. لیدی ها اولین مردمی بودند که از سکههای طلایی و نقرهای استفاده کرده و فروشگاههای خردهفروشی را در مکانهایی دائم به راه انداختند. سکههای اولیه لیدی ها از ترکیبی از طلا و نقره به نام «الکتروم» ساخته میشدند.
گروهی از محققین باستانشناسی معتقدند که این افراد (ضربکنندگان سکه) مهاجرین یونانی بودند که در خدمت دولت لیدی، سکه زدند و جهانیان، این اختراع را که پس از اختراع خط بزرگترین اختراع بشر به شمار می آید، مدیون یونانیها هستند.
البته در اکتشافاتی که اخیراً در کشور هندوستان شده، مسکوکاتی بهدستآمده که ظاهراً مربوط به پنج هزار سال قبل است (سه هزار سال پیش از میلاد).
بعد از فتح لیدیه توسط کورش بزرگ، سکههای تمدن لیدی ها در ایران آن زمان (۲۵۵۰ سال پیش) رواج یافت. اما اولین سکه طلای ایرانی، دریک و سکه های نقره نیز سیگل یا شِکِل نام داشتند که در دوران هخامنشیان و در زمان داریوش اول، تحت انحصار حکومت مرکزی ضرب، و از آنها برای داد و ستد استفاده میشد.
سکه های طلا و نقره از زمان پیدایش، تا هزاران سال بعد به عنوان پول کالاییِ رایج در میان مردم و دولتها، نقش اساسی در تجارت داشتند. اما استفاده از این سکه ها نیز خالی از مشکل نبود. نگهداری و حمل و نقل سکه ها توسط بازرگانان و تاجران، سختی ها و خطرات خاص خود را داشت. به عنوان مثال بسیاری از اعراب که در آن دوران به تجارت مشغول بودند، مورد حمله راهزنان قرار میگرفتند که همین موضوع باعث پیدایش «حواله» در میان اقوام عرب شد.
نحوه کارکرد حواله به این صورت بود که شخصی می توانست بدهی خود را به شخص دیگری منتقل کند. به عنوان مثال تصور کنید شخصی میخواهد از شهری به شهر دیگری رفته و با خود هزار سکه طلا ببرد که قطعا حمل چنین مقدار زیادی از سکه، دردسرهای خودش را داشت. بنابراین، شخص مزبور به جای این کار، میتوانست هزار سکه طلا را به معتمدی در شهر مبدا بسپارد و در ازای آن یادداشتی تحت عنوان حواله بگیرد که با ارائه آن به معتمد شهر مقصد، همین مقدار سکه را از او دریافت کند. معتمدین شهر مبدا و مقصد نیز هر چند ماه یک بار یکدیگر را ملاقات کرده و باقیمانده نقدی این حواله ها را با هم تسویه می کردند. رفته رفته پول ها نزد حواله داران باقی میماندند و نامه های آنان به یکدیگر (همان حواله ها) در دست مردم جابجا میشد.
بعدها این مفهوم توسط سایر فرهنگ ها و کشورها هم مورد پذیرش و استفاده قرار گرفت و منجر به تولد پول بدون پشتوانه گردید.
به تدریج، فرهنگ استفاده از حواله به جایی رسید که مردم نیازی نمی دیدند حواله های خود را نزد معتمد شهر نقد کنند و بعد با آن به تجارت بپردازند؛ بلکه می توانستند از همان حواله ها برای خرید کالا و خدمات استفاده کرده و باقیمانده ی آن را به صورت سکه دریافت نمایند. تنها کافی بود که حواله را پشت نویسی کنند و آن را به صاحب جدیدش انتقال دهند. بنابراین حواله ها بدون آنکه ارزش ذاتی داشته باشند، به اعتبار معتمدان شهرها، کارکرد پولی پیدا کرده و مستقیما مورد معامله قرار می گرفتند. کم کم معتمدان شهر به این نتیجه رسیدند که کمتر کسی برای دریافت اصل سکه ها به آنها مراجعه می کند؛ چرا که مردم استفاده از حواله های بی دردسر را به سکه های دست و پاگیر ترجیح میدادند. بنابراین سرمایه راکدی نزد معتمدان شهر شکل گرفت که همچنان مورد نیاز مردم نبود. آنها به دو طریق میتوانستند از این سرمایه خلق شده استفاده یا حتی سوء استفاده کنند:
گاهی سکه های مردم را به نفع خود خرج میکردند و آن را سرمایه گذاری و معامله میکردند و گاهی نیز به دیگران حواله بدون پشتوانه (وام) میدادند و در عوض در سود تجارت، شریک میشدند. در واقع فرایندی مشابه وام های بانکی و یا کارت های اعتباری امروزی شکل گرفت.
حواله در حقیقت همان چیزی است که امروزه با نام ارز (Currency) میشناسیم. البته این ارز با آن ارزی که هر روز نرخش را در سایت ها و فضای مجازی چک می کنید، کاملا تفاوت دارد!! در مقالات بعدی به تفاوت های پول و ارز خواهیم پرداخت.
اسکناسهای کاغذی، اولین بار حدود قرن هفتم میلادی در سلسلهی پادشاهی «تانگ» در «دره رودخانه زرد» چین مورد استفاده قرار گرفت. این کاغذها بهتدریج تبدیل به اسکناس رسمی شده و جایگزین بسیار سبکتری برای هزاران سکهای شدند که در مبادلات بزرگ باید بین مناطق مختلف جابهجا میشدند. مقامات محلی چین در آن زمان پیشنهاد کردند که بازرگانان، سکههای فلزی خود را در خزانه دولت با اسکناس عوض کنند. استفاده از پول کاغذی بعدها طی سلسله «سانگ» که حدود سال ۹۶۰ میلادی آغاز شده بود، در چین بهصورت رسمی درآمد.
بعد از آن، مغول ها هم در قرن ۱۳ و ۱۴ میلادی تصمیم به چاپ اسکناس گرفتند؛ چرا که مغول ها قلمرو بسیار وسیعی داشتند و سنگینی سکه ها، باعث میشد مالیات گرفتن از مردم و جمع آوری آن بسیار کار مشکلی باشد. این اسکناس ها قطعات کاغذی نسبتاً بزرگی بودند که روی آنها تصویر سکه نقاشی شده بود و تنها وقتی ارزش داشت که امپراطوری مغول آنها را مهر میزد.
میتوان گفت نشر اسکناس، بیش از هر چیز نیازمند دو عامل بود: اقتدار حاکمیت و اعتماد مردم به حاکمیت. اسکناس های چینی که یوآن نامیده می شدند، پس از حدود چهار قرن از بین رفت. چرا که حاکمیت چین، اقتدار خود را از دست داد و کمبود درآمد و مشکلات مالی کشور را با نشر اسکناس های بی پشتوانه جبران میکرد که در نهایت منجر به تورم گسترده در سراسر کشور، و رویگردانی مردم چین از اسکناس ها شد. بعد از این دوره و اولین تجربه ناموفق، چاپ اسکناس از قرن ۱۷ میلادی توسط بانک هایی در سوئد، انگلیس و بعد در سایر نقاط اروپا، دوباره آغاز شد. این بانک ها طلا و مسکوکات مردم را در خزانه خود به عنوان پشتوانه، نگهداری میکردند و معادل این ذخایر به چاپ اسکناس میپرداختند و کم کم با جلب اعتماد مردم به اسکناس ها، استفاده از اسکناس (ارز) در اغلب کشورهای دنیا رواج یافت.
پول کاغذی تا اواسط قرن شانزدهم میلادی، استفاده فراگیری در غرب نداشت و فراگیری آن با صدور اوراقی در معاوضه با طلا از طرف بانکها گسترش پیدا کرد. اسکناس در زبان فرانسه Assignas نامیده میشد که به معنی «تضمین پرداخت وجه از طرف دولت» بوده است. روسها به آن، آسیگناف میگفتهاند که این کلمه در زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار در ایران به صورت اسکناس درآمد.
قدیمی ترین اسکناس شناخته شده در ایران، اسکناس یک درهمی، منقش به لاالهالاالله و محمدرسولالله است که در زمان فرمانروایی کی تون مغول به سال ۶۹۳ هجری قمری در تبریز به چاپ رسیده و چاو مبارک موسوم بوده است.
اولین بانکی که اسکناس های ایران را چاپ میکرده، بانک جدید شرق بود که مرکزش در لندن و در آسیا عملیات بانکی داشته است. اسکناسهای چاپ شده توسط این بانک در بانک بازرگانی ایران انتشار مییافت. مبلغ این اسکناس ها از ۵ قران به بالا بوده است.
بانک ها اهمیت بسیاری در روند تاریخی پول و ارز داشته اند که پرداختن به مفهوم بانک و کارکردهای آن، مجالی دیگر می طلبد و در مطالب بعدی به آن خواهیم پرداخت.
برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه ما بپیوندید: