ریسک، یکی از مهمترین مفاهیم در سواد مالیست. همهی ما در زندگی شخصی و کاری خود، با ریسکها و خطرات مختلفی روبهرو هستیم که زندگی ما را پر از شرایط خاص و غیرقابلاعتماد کرده است. ما در هر شرایطی ممکن است با ریسک مواجه باشیم؛ از روزی که تصمیم میگیریم برای رسیدن به یک هدف، قدم اول را برداریم تا زمانی که به نتیجهی دلخواهمان برسیم؛ از یک کار ساده گرفته تا سرمایهگذاریهای کلان اقتصادی؛ اما این دلیل نمیشود که دست روی دست بگذاریم و کاری انجام ندهیم، بلکه میتوانیم اگر بحران خاصی هم ایجاد شد، با مدیریت صحیح، آسیبها و ضررهای ناشی از آن را تا حد ممکن کاهش دهیم. این مسئله در کسبوکار بسیار پراهمیتتر است، زیرا باعث کاهش ضررهای مالی و جلوگیری از هدر رفتن زمان برای رسیدن به اهداف اصلی کسب و کار میشود. البته پیدا کردن همین راه کمخطر هم خود نیازمند مهارتی است که به آن مدیریت ریسک میگوییم.
مدیریت ریسک را میتوان فرآیند سنجش یا ارزیابی ریسک و سپس طرح استراتژیهایی برای اداره ریسک دانست. در این راه، ما حوادث قابل پیشبینی یا ناگهانی را بهطور همهجانبه در نظر میگیریم و تلاش میکنیم که با کسب دانش و آگاهی، خطرات را به یک موقعیت بهتر و سودآور تبدیل کنیم. گاهی اوقات، برای کاهش ضررهای یک اتفاق خطرآفرین، مسیر ما کاملاً تغییر میکند ولی مطمئناً مسیر جدید، خطر کمتری دارد.
بهطور کلی فرآیند مدیریت ریسک، شامل گامهای زیر است:
اولین گام، تعریف اهدافیست که شرکت یا خانواده از فرآیند مدیریت ریسک به دنبال آنهاست. مهمترین این اهداف عبارتند از: بقای شرکت به دنبال یک خسارت فاجعهآمیز؛ درآمد باثبات؛ هزینههای کم در بلندمدت.
شناسایی ریسک، مشکلترین وظیفه مدیریت ریسک است. در این مرحله ریسکهای احتمالی سرمایهگذاری پیش روی خود را بررسی و تمامی ریسکهای محتمل بر آن را مدنظر قرار دهید.
گام بعدی، ارزیابی خسارت بالقوه در طول دوره برنامهریزی شده مرتبط با این ریسکها میباشد. در این مرحله باید تصمیم بگیرید که این ریسکها قابلقبول هستند یا به اندازه کافی بعدها توانایی پوشش این ریسکها را دارید؟ در واقع این ارزیابی، شامل تعیین احتمال یا شانس وقوع خسارت، اثر این خسارتها بر روی وضعیت شرکت یا خانوادهها در صورت وقوع، و توانایی پیش بینی خساراتی که واقعاً اتفاق خواهند افتاد، میباشد.
فرآیند ارزیابی به دلیل نشان دادن ریسکهای جدیتر و به تبع آن نشاندادن ریسکهایی که نیازمند توجه فوری هستند، بسیار مهم است.
پس از شناسایی و ارزیابی ریسکها؛ باید بهترین ترکیب از ابزارهایی که در مقابله با مشکلات ناشی از آنها کاربرد دارند را انتخاب نمایید. این ابزارها عبارتند از:
اجتناب از ریسک؛ کاهش دادن احتمال وقوع خسارت یا در صورتی که اتفاق افتاده، جلوگیری از توسعهی دامنه آن؛ انتقال خسارت بالقوه به طرف دیگر (شرکتهای بیمه)، نگهداری یا تحمل این خسارات توسط خود شرکت.
در واقع باید در صورت وقوع هرکدام از ریسکها راه پیشنهادی خود را برای آنها مشخص کنید. پیشبینی کنید چگونه میتوانید هر ریسک را به حداقل برسانید و استراتژی فردی خود را مشخص کنید.
پس از تعیین راهحل مناسب ریسک باید تصمیمات اتخاذ شده را اجرا نمایید.
نتایج تصمیمات متخذه و اجرا شده در پنج گام اول باید به منظور ارزیابی معقول بودن آنها و تعیین اینکه آیا شرایط متغیر راهحلهای متفاوتی را ایجاب میکند؛ نظارت شوند.
بهطور کلی نباید فراموش کنید که به طور منظم و زمانبندیشده به بررسی رویکرد خود بپردازید و سطح ریسک آن را بررسی کنید؛ چرا که ممکن است زودتر از پیشبینی شما، شرایط سرمایهگذاری تغییر کند. همیشه راهحل جایگزینی در نظر بگیرید و زودتر از وقوع ریسک بیشتر تصمیم بگیرید.
باید بپذیریم که ریسک در در ذات زندگی، نهفته است. نباید از ریسککردن بترسیم، دیدگاه منفیای راجع به آن داشته باشیم و اجازه دهیم که ریسک بر ما مسلط شود؛ بلکه این ما هستیم که باید آن را تحت کنترل خود درآوریم و بر آن تسلط یابیم.
نکته مهم این است که در استراتژی معاملاتی خود ریسکها را به خوبی لحاظ کنید و آمادگی مواجهه با آنها را تا حد خوبی داشته باشید. همچنین باید تأکید کرد که یادگیری کنترل ریسک نیز همچون یادگیری هر موضوعی نیازمند آموزش، تمرین و تجربه است و به مرور حاصل میشود. لذا تداوم، مهمترین مسئله در مسیر یادگیری است که باید به آن دقت داشته باشیم و با رعایت چند نکته ساده و نهادینهکردن آنها در وجودمان ریسک را طوری مدیریت کنیم که ما را به سمت سودآوری و زندگی موفق هدایت کند.
برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه ما بپیوندید: