یکی از نگرانی ها و ترس های بزرگ خانواده ها، مشکلات اقتصادی است. این که در پایان ماه دخل و خرج خانواده همخوانی نداشته باشد، برای بسیاری از افراد استرس زاست و باعث ایجاد حس فقر و بحران در خانواده خواهد شد. این عدم همخوانی هزینه ها و درآمدها اغلب از چند اشتباه و عادت غلط مالی سرچشمه می گیرد که آگاهی از آنها می تواند ما را در مواجهه با چنین مشکلاتی یاری کند.
هر خانواده ای واقعا باید مثل سازمان های دولتی در پایان هر سال به محاسبه هزینه های خود بپردازد و براساس هزینه های سال های قبل و درآمد خود، بودجه سال بعد را تنظیم نماید تا بداند که تکلیفش برای سال بعد چیست و چقدر درآمد و هزینه خواهد داشت. در واقع هم باید بودجه بندی به صورت سالانه صورت بگیرد و هم ماهانه؛ در غیر این صورت، بدون اینکه متوجه شوید، دچار کسر بودجه خواهید شد.
جنس موردنیاز، چیزی است که واقعا لازمش دارید، مثل مواد و مقدمات شام شب، اما خواسته ها، همان آرزوها و هوس های ما هستند، مثل قاشق و چنگال و بشقاب های لوکس و تزیینی که بسیاری از ما هزینه زیادی برای خرید آنها می کنیم و علاوه بر آن، هر چند سال یک بار هم دلمان را می زنند و به سراغ خرید چیزهای جدیدی می رویم که شاید در طول سال یک بار هم استفاده نکنیم!
خیلی اوقات افراد با خوش خیالی بیش از حد و عدم محاسبه توان بازپرداخت خود، اقدام به اخذ وام هایی در حجم بالا می کنند. زمانی که در طول سالیان بر حجم بدهی ها افزوده شود، بازگرداندن آنها دشوار خواهد بود. به علاوه بالا رفتن سن افراد و کاهش توانایی کاری و درآمدی آنها نیز بازگشت بدهی ها را کندتر می کند. در چنین شرایطی ممکن است خانواده، بحرانی جدی را تجربه نماید.
بنیاد اقتصادی خانواده به مرور و با گذشت سالیان بر دو پایه پس انداز و سرمایه گذاری، استوار است. این موارد، ضمانت مالی کافی برای تحقق اهداف و برآوردن نیازهای اعضای خانواده را فراهم می کنند. از این رو خانواده ها باید از همان ابتدا نسبت به مدیریت مسائل مالی خود اقدام کنند و راهکارهای مناسبی را برای پس انداز کردن بیابند. این کار با برنامه ریزی و اراده جدی به سادگی قابل انجام خواهد بود. یکی از راهکارهایی که توسط مشاوران مالی نیز توصیه می شود، پس انداز در ابتدای هر ماه به جای انتهای ماه است؛ بدین صورت که مبلغی از درآمد را از همان ابتدا به عنوان پس انداز کنار بگذاریم و پس از آن، اقدام به خرج کردن مابقی آن بنماییم.
یکی از بهترین عادات در مدیریت اقتصاد خانواده، صرفه جویی است. صرفه جویی به معنی کم مصرف کردن نیست، بلکه معادل درست مصرف کردن است! این که مثلا چندین لوستر و چراغ اضافی در منزل روشن باشد، آیا واقعا ضروری است؟ این که با وجود چندین دست لباس در داخل کمد، باز هم سر ماه به فکر خرید لباس جدید باشیم، آیا صحیح است؟ وقتی تلویزیون برنامه خوبی پخش نمی کند، چه نیازی است که روشن باشد؟ وقتی نیازی به مواد غذایی اضافی نداریم، چه لزومی دارد که انباری را از آذوقه دو سه ساله مان پر کنیم؟ اگر از داشته هایمان، خوب و حساب شده استفاده کنیم، به احتمال زیاد، به بسیاری از چیزهایی که احساس می کنیم باید داشته باشیم، نیاز پیدا نخواهیم کرد.
خیلی اوقات، تجمل گرایی افراد به خاطر ترس از قضاوت دیگران است و گاهی هم ریشه در زیاده خواهی خود افراد دارد. مثلا وقتی خرید یک مسکن 80 متری، پاسخگوی نیاز خانواده شماست ولی شما با دردسر زیاد یک آپارتمان 120 متری خریداری می کنید، در واقع خود را به خاطر پرداخت هزینه 40 متر اضافی در یک بحران مالی قرار داده اید. این اتفاق، گاهی به صورت عادت در افراد بروز می کند و آن قدر ادامه می یابد که دیگر از خود دلیل چنین رفتارهایی را نمی پرسند و به نظرشان، رفتاری عادی محسوب می شود. در واقع همه ما باید در هنگام خرید، به دنبال چرایی خرید کالای مورد نظر باشیم. همه افراد می توانند براساس بودجه و توان خود، بهترین گزینه ممکن را خریداری کنند و در عین حال اسیر تجملات نشوند. مهم این است که هر کدام از مفاهیم سادگی و تجمل را به صورت منطقی برای خود تعریف کنیم.
خیلی اوقات، رفتارهایی از ما سر می زند که فقط به دلیل علاقه ما به تقلید از رفتارهای اقتصادی دیگران است. آنتونی رابینز می گوید که سعی کنید از نشست های غیبت مدارانه و بی محتوا خودداری کنید، چون در این صورت، در حین صحبت های به اصطلاح خاله زنکی، با پیشرفت های مادی دیگران مواجه شده و احتمالا هوس می کنید که کارهایی شبیه به آنها انجام بدهید، درحالی که ممکن است اهداف و اولویت هایتان چیزهای دیگری باشند. البته چشم پوشی از حرف های در گوشی فامیل و مردم سخت است. ولی هدف نهایی شما، رهایی از استرس و نگرانی های مالی است، نه بستن دهان دیگران. این سادگی و دوری از چشم و هم چشمی، وقتی که شما با تلاش خود، شأن اجتماعی بالایی کسب کرده باشید، برای دیگران انگیزه بخش خواهد شد، چون دیگر نمی توانند اتهام خسیس بودن به شما وارد کنند و این اتفاق را، از شعور بالای شما خواهند دانست.
خیلی از افراد به محض این که سطح درآمدشان بالاتر می رود، به دنبال خرج تراشیدن و خریدن چیزهای جدید هستند. چنین رفتاری اگر تبدیل به عادت شود، مانند باتلاقی است که روز به روز انسان را بیشتر در خودش فرو خواهد برد! قانع بودن واقعا به معنی بد زندگی کردن نیست؛ قناعت یعنی بالا بردن تحمل مشکلات و فشار مالی به صورتی که در بدترین شرایط هم، بتوانید دوام بیاورید و البته اگر پول اضافه ای هم از راه رسید، برای خرج یا پس انداز یا سرمایه گذاری آن برنامه ریزی داشته باشید.
گاهی اوقات ممکن است که اجناسی قیمت مقطوع و غیرقابل تغییری داشته باشند، اما اغلب اجناس، قابل چانه زنی و اعمال تخفیف هستند. زیاد به حرف های فروشندگان در مورد سود کمشان توجه نکنید! همچنین برای خرید سعی کنید به منطقه ای مراجعه کنید که بورس کالای مورد نظر است تا از مزیت قیمت رقابتی کالا استفاده کنید و بتوانید به پایین ترین قیمت ممکن، جنس مورد نظر خود را خریداری نمایید.
انگلیسی ها ضرب المثل معروفی دارند که می گوید: “ما آن قدر پول نداریم که چیزی را ارزان بخریم”. خیلی اوقات ارزان بودن یک کالا باعث جذابیت خرید آن می شود، اما وقتی به عمر و کیفیت و هزینه تعمیرات و نگهداری آن فکر کنید خواهید دید که ارزش خرید ندارد. البته حتما در هنگام خرید هر چیزی اعم از گران یا ارزان باید حواستان به نیازها و خواسته های واقعی تان باشد و با تحلیل آنها اقدام به خرید نمایید.
خیلی اوقات در هنگام خرید اقلام مورد نیاز منزل، موارد غیرضروری را نیز به آن اضافه می کنیم. این مطلب به خصوص در مورد اقلام خوراکی، صادق است که بسیاری از افراد بدون محاسبه میزان مورد نیاز و امکان فاسد شدن مازاد مواد و … اقلام را در حجم زیادی خریداری می کنند. این کار، قطعا اشتباه است و در واقع یکی از راه های دور ریختن پول بی زبان است!
قرض دادن قطعا یکی از حسنات و اعمالی است که هم فطرت و هم دین آن را تایید می کنند، به خصوص که این کار برای رفع نیاز افراد مستحق، اعم از غریبه یا خویشاوند و دوست باشد، اما بسیاری از افراد، این کار را از روی احساسات سطحی یا رودربایستی انجام می دهند و در موارد زیادی، دیگر رنگ پولی را که قرض داده اند، نخواهند دید!
برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه ما بپیوندید:
بسیارعالی بود
با نظرات جالب شما موافق هستم